Get Adobe Flash player

Calendar جنتری

جون 2023
دسچپجشی
1234
567891011
12131415161718
19202122232425
2627282930

Who's Online مهمانان آنلاین

ما 230 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

غازی امان الله خان

اولین لویه جرگه در زمان امان الله خان

اولین لویه جرگه در زمان امان الله خان

جشن حکومت شاهی محمد ظاهرشاه

جشن زمان شهید سردارمحمد داؤد خان

شهید سردار محمد داود خان

dawd S

تاریخچه ساخت ارگ کابل یا قصر ریاست جمهوری

1919 شاه امان الله خان شاه افغانستان

شاه امان الله خان شاه افغانستان 1919

(1957) محمد ظاهرشاه در ماسکو

(1957) محمد ظاهرشاه در ماسکو

پښتانه پر څوسترو ښاخونو ویشل شوي دي ؟

د اسټراليا اوښبه افغانان

مرحوم مدیر صاحب الدین

sahebdin

مرحوم مدیر صاحب الدین

برچسب‌ها:تاریخ افغانستان و پشتونها

تاریخ خورشید جهان

Khurshaid Jahan Histori A 200تاریخ خورشید جهان

 

بنیاد خیریه پیمان

Paiman Charity Foundation 2017 200 TUM

بنیاد خیریه پیمان
Paiman Charity Foundation
www.paimanfoundation.com

ترجمه وتفسیر « احمد » ـ جزء سی‌ ام (30 )

ویب سایت جدید ولایت لوگر

خطاطي نستعليق آنلاين

logo ass

کمپیوتر سرویس

آموزش حج وعمره همراه با عکس

تانجانت بورد پښتو

ویب سایت جدید ولایت لوگر

رئیس جمهور محبوب ما محترم داکتر محمد اشرف غنی احمدزی

د پښتو ژبی نوی فونتونه

دپښتو درسونه کتاب

د رياضي لومړی کتاب ـ تر ۹ ټولګي

د ریاضی دوهم کتاب

Math Book GCSE 2 200

دریاضی دریم کتاب

مرحوم تورن جنرال نصرالله خلیل

محمد ابن عبدالوهاب عربی

کمپیوتر سرویس

دو روز پي در پي

du ruze paidarpai

انجمن کلتوری افغانها در سویدن

آموزش نماز برای کودکان

کتابخانۀ دانشنامۀ افغان

Map of Country نقشه کشورها

نعت عالم شوقی

Naat Alem 200

مسجد آنلاین

www.kodakan.se

kodakan afghan 200

Afghanistan افغانستان

imagescak6d4un 200

بازی اطفال با گل

blommor aa

تظاهرات گستردۀ افغانها مقابل سفارت امریکا

اختره ته راغلۍ

Akhtara 200

آشپزخانه کوچک من

Home خانه

باغ بابر

باغ بابر
ظهیر الدین محمد بابر
Baghbaber 200مطلب کنونی، نوشته ای از بشیر سخاورز در مورد ظهیر الدین محمد بابر است.
نسبت السلطان معظم و الحاقان مكرم، پادشاه غازى، ظهيرالدين محمد بابر (٢٣ فبرورى ١٤٨٣- ٢٦ دسامبر ١٥٣٠) از جانب پدر به امير تيمور لنگ و از سوى مادر به چنگيز خان مى‌رسد. بابر از اين دو نسبت در كتاب معروف خود تزك بابرى ياد كرده و او خود را ترك چغتى خوانده است. 
 
Bagh Babor 380
پس از شكست هاى مكرر به دست شيبانى خان ازبيك، بابر ناگزير از فرغانه جاى فرمانروايى اش به سوى كابل مهاجرت مى‌كند، تا بخت اش را در كابل بيازمايد. مردم كابل (كابلستان) آمدن بابر را خير مقدم مى‌گويند و بابر نه تنها به مردم اين سرزمين دل مى‌بندد كه خود را شاه كابل مى‌نامد و از همين جا به هندوستان هجوم مى‌آورد تا قلمرو فرمانروايى اش را گسترده تر سازد. بابر غنايمى را كه از اين تهاجم به دست مى‌آورد در آبادى كابل مصرف مى‌كند. اين جهانگشاى دلير در عين حال شاعر و نويسنده‌ى بزرگى بود. كتاب بابرنامه يا تزك بابرى، برگه‌ى با ارزشى است براى شناخت كابلستان آن روز و مردم آن. نويسنده در چند سال آخر بابرنامه را چند بار خوانده و مى‌خواهد كابل را از نگاه بابر مجسم سازد.
در اين كه ظهيرالدين محمد چگونه به بابر مسما شد، روايت های زيادى وجود دارد. گفته اند كه او را به سبب شهامت اش بابر كه از واژه‌ى ببر گرفته شده، ناميده اند اما يكى از تاريخ نگاران هم‌دوره‌ى ظهيرالدين با نام ميرزا محمد حيدر نگاشته است كه چون قوم مغول با ادب پارسى و عربى آشنايى كامل نداشت، او را نام مختصر يعنى بابر دادند به خاطره كه تلفظ كامل ظهيرالدين محمد براى شان دشوار بود.
Baghbaber 380
نخستين خود زيست نامه
بابرنامه و يا خود زيست نامه‌ى بابر از چند جهت ارزش دارد:
۱- نخستين زيستنامه در جهان اسلام است
۲- در اين زيستنامه روايت‌ها صداقانه بيان شده اند
۳- زبان شاعرانه ى بابرنامه اين كتاب را ارزش ادبى داده است
۴- بدون رويكرد با برنامه پژوهش ما از آن زمان كابل، كامل نخواهد بود.
آرامگاه بابر در باغ بابر در شهر کابل.
در زمان ظهير الدين محمد بابر کابلستان قلمروی بود که نبايد آن را با سرزمينی که امروز به نام کابل می شناسيم، به اشتباه گرفت. گستره ی کابلستان در سال ٩١٠ قمری بر حسب روايتی که در يادداشت های بابر آمده است، تقريباً وسيعتر از افغانستان امروز بود. رود کوکچه و بعد رود آمو مرزهای طبيعی آن را در شمال تشکيل می داد و شهرهای مهم شمالی آن بدخشان٬ کشم، تالقان، کندز و ايوان دژ بوده است. سرحد غربی آن تا کاهمرد در باميان امروز می رسيد و گاهی کاهمرد جز خاک آن بود و از شهر های مهم غربی آن ايبک، سر باغ، خرم، آجار و باميان را می توان نام برد. شهرهای جنوبی آن را غزنه، برمل٬ بنو٬ گرديز، تل، بنگش و کوهات تشكيل می داد. شرق آن سرحد طبيعی داشت که رود اندس آن را از هند جدا می کرد و از شهر های مهم آن پشاور، باجور و سوات بوده است.
اين ساحۀ بزرگ به وضاحت نشان می دهد که کابلستان آن روزگار قلمرو وسيعی بوده است و اگر شاهی خودش را پادشاه کابل خطاب می کرد، نبايد قياس كرد که آن شاه مساحت امروزی کابل را در نظر داشته است. بابر در يادداشت هايش از ١٤ شهرستان مهم اطراف کابل نام می برد؛ به شمول ننگرهار، عليشنگ، الينگار، مندراو، کنر و نورگل، نجراو (نجراب)، پنجشير، غوربند، کوهدامن، لوگر، غزنی، زرمت، برمل و بنگش.
ظهير الدين از همان روز رسيدن به کابل محو زيبايی آن شد. او ملاحت طبع مردم را می ستود و از وفرت شاعران و دانشمندان در شگفت بود. بابر اراده كرد تا کابل را با اعمار بندها، انهار و باغ ها٬ زيباتر سازد. کابل آن روز بر سر راه تجارت هندوستان و خراسان قرار گرفته بود و امتعه ی مختلف و متنوع از اين دو منطقه به شهر می آمد٬ که گاهی در كابل به فروش می رسيد و يا گاهی راهش را به بازارهای مهم کشورهای ديگر می يافت. در آن زمان بازارهای بزرگی در شهر کابل وجود داشت و تجار کابل با مفاد ٣ تا ٤ برابر راضی نبودند. هر سال در حدود ده هزار اسپ حامل امتعه به کابل می آمد. متاع بازرگانى از هندوستان عبارت بود: از بَرده (غلام)، انواع البسه، گُر، شکر و چاشنی غذا. اما متاع ديگر کشورها به شمول چين، عراق و ترکيه هم در بازارهای کابل يافت می شد.
شرح مفصلی در مورد کابلستان آن روز - به طور مثال طرز زندگی مردم، وضع اجتماعی و اقتصادی، طبيعت، صنعت معماری، امور کشاورزی، دامداری، باغداری، موسيقی و طرح شهر سازی، در يادداشت های بابر آمده است. تفصيل و تحليلی که بابر در باره ی مردم ارائه می دهد شايد باعث واکنش در ميان پژوهشگران شود، به ويژه اين نظريه و فرضيه وی که قوم هزاره در سده ی ٦ خورشيدی وارد کابلستان شده است.

اما اگر از همچو مسايل فراتر رويم و يادداشت های بابر را اعتبار ديگری بدهيم، می توانيم گفت که تا زمان نوشتن بابرنامه و حتی بعد از آن نويسنده ای را نمي توانيم بيابيم که با چنان تفصيل در مورد شهر های کابلستان حرف زده باشد. تفسير زيبای او در ستايش دره ی استالف که به قول او "بهشت روی زمين" بود و جاهای ديگری چون سنجد دره٬ قره باغ، لغمان و نجراو (نجراب)، چنان پر كشش و در عين حال نزديک به واقعيت است که انسان را بر می انگيزد که ایکاش می توانست پنجصد سال پيش يعنی در زمان حيات بابر، در کابل می زيست.

در باره‌ى استالف مى‌گويد: "كمتر جايى به زيبايى استالف است. سيل‌رود بزرگى از ميان دره‌ى آن مى‌گذرد و در خت‌هاى دو طرف را آب مى‌رساند. استالف پُر از باغ‌هاى خُرد و بزرگ است و آب آن چنان صاف و سرد است كه نيازى براى انداختن يخ پيش از نوشيدن در آب نيست. الغ بيگ (يكى از خان‌هاى مغول پيش از آمدن بابر به كابل) باغ بزرگى را به نام باغ كلان كه در زيبايى سرآمد همه‌ى باغ‌هاى استالف است، از صاحب‌اش غصب كرده بود، اما من پول اين باغ را به صاحب اول‌اش پرداختم. اطراف اين باغ را درخت‌هاى بزرگى احاطه كرده كه سايه آفريده اند. از ميان باغ به اندازه‌ى يك آسياب آب، جويى مى‌گذرد كه از آب آن براى آب دادن درخت‌ها استفاده مى‌شود".

البته شاعران چندی وجود داشته اند که گاهی در قصيده و يا غزل به وصف زيبايی کابل پرداخته اند، اما به جرأت می‌شود گفت که کسی تا آن روز و بعد از آن شرح جامعی از زيبايی کابلستان نداده است. او می نويسد: "مناطق نزديک به شهر کابل هوای گرم و سرد دارند. با يک روز سوار بر اسپ مي شود به جايی رسيد که هيچ وقت برف در آن نباريده است و باز به فاصله يك ساعت می توان به جاي ديگری رفت که کوه هايش هميشه پر از برف است." منظور بابر از اين تذکر پغمان و جلال آباد بوده است. او ادامه می دهد: "هر گونه ميوه در شهر کابل و جاهای نزديک به آن پيدا می شود."
باغ بابر در کابل
در باره‌ى پغمان مى‌گويد: دهستان پغمان در تيررس كابل است و ميوه هاى فروان دارد. كوه پغمان هميشه از برف پوشيده است و هنگام گرماى شديد كابل، برف را از اين كوه مى‌‌آورند، در آب مى‌اندازند و مى‌نوشند.
ظهير الدين محمد به هر جايی که رفته است، انگار که آيندگان او را بيشتر به عنوان يک مورخ، نويسنده و يا شاعر خواهند شناخت تا يک شاه مهاجم، چنان ديد ژرف، دقيق و فکر تحليل کننده و استدلال آورنده از خود نشان داده است که در کمتر از نويسندگان می توان ديد. نويسندگان قديم بيشتر بر زندگی شاهان پرداخته اند و آن به سببی که خواسته اند توجه و عنايت شاه را به خود جلب کنند و يا از جانب شاه مأموريت يافته اند تا به تدوين تاريخ سلسله ی خاندان شاهی و يا کارنامه های شاه٬ چيز های بنويسند، اما بابر که خود شاه بود، نيازى به عنايت کسی نداشت، پس به عنوان يک نويسنده٬ آزاد از قيد و بند می نوشت و مسايلی را می گفت که برای شناخت کشور و مردم ما كه پنجصد سال پيش زيسته اند٬ خيلی موثر است. اين عيار دقيق نگر حق بزرگی بر ما دارد.

اگر بخواهيم در مورد مردم و سرزمين خود پژوهش کنيم، کمتر شاعر و نويسنده ی را می شناسيم که سرزمين ما راچنين خوب بررسی کرده باشد. بگذريم از وجود اين قصیده و آن غزل در باب گلزار و مرغزار کابل که اندک اند و فقط مدخلی دارند در مورد زيبايی کابل که بعد می پردازند به ارجگزاری شاهان و حشامان.

بابر در سفرهای که به نجراو (نجراب)، پنجشير، لغمان و کنر كرد، دريافت که کابلستان آن طوری که به عنوان يک سرزمين اسلامی معرفی شده است، به طور کل چندان هويت اسلامی ندارد. برای نمونه٬ مردمان نجراو (نجراب) که فاصله ی کوتاهی از مرکز شهر کابل داشتند، در آن زمان، کاملاً مسلمان نشده بودند. در کوهپايه ها، دره ها و مناطق دور افتاده ی نجراب مردمانی وجود داشتند با آيين غيراسلامی که به آن ها کافر گفته می شد و به سرزمين شان کافرستان.
باری کافران نجراو (نجراب) در دامنه های کوه و دره زندگی مي کردند، در حالي که قسمتی از لغمان و باز کنر به صورت کل باشندگان كافر داشتند كه در شهرها می زيستند و اگر بخواهيم از کافرستان آن روز نام ببريم، در خواهيم يافت که کافرستان فقط به فاصله ی کمی از کابل - يعنی از نجراب، پنجشير و لغمان شروع می شده و می رسيده تا گلگت و يا پاکستان امروز؛ ساحه ای که به مراتب بزرگتر از آن بوده است که در وقت اميرعبدالرحمان خان به آن کافرستان می گفتند که او با زور شمشير بخشی از مردمش را به اسلام معرفی کرد، در حالي که يک قسمت ديگر آن که امروز مربوط پاکستان مي شود، همان طور به آيين و رسم ديرين خود ادامه داده است.
آلبوم عکس را اینجا تماشا کنید!
نسبت ظهيرالدين محمد بابر از جانب پدر به امير تيمور لنگ و از سوى مادر به چنگيز خان مى‌رسد.
در يادداشت های بابر، تصوير روشنی از مردم کافرستان داده شده است. مردمی که در دليرى و جنگجويی شهرت داشتند و در كوهستان ها زندگی می کردند٬ هيچگاهی زير فرمان مستقيم شاهی و يا حکمروايی نمی رفتند؛ دستور هيچ نيروی بيگانه را نمی پذيرفتند و به هيچ حکومتی ماليه نمی پرداختند. بابر برخلاف عبدالرحمان خان کاری به آيين، سنت و دين مردم کافرستان نداشت، اما از اين که سرزمينی با چنين وسعت ماليه نمی پرداخت، خشمگين بود. او با صداقت اين مسأله را با افسرانش در ميان گذاشت و از آنها خواست تا برای گرفتن ماليه تدبير كنند، اما هيچگاه دين را وسيله نساخت تا با استفاده از آن سپاهی را آرايش دهد که بروند به کافرستان حمله کنند و به ظاهر مردمش را به اسلام معرفی بدارند٬ اما در باطن ماليه را بر آن ها وضع کنند.
صداقت عمل بابر را از خلال يادداشت هايش می توان دريافت. او سپاهش را برای هجوم بر هند و کافرستان برای گرفتن ماليه٬ می آراست و مرامش را توجيه ديگری نمی داد. بابر می دانست كه با ضعف هايش، به طور نمونه شرابخوارگی و حرص تاج و تخت، نمی تواند الگوی خوبی از يک مسلمان پرهيزگار باشد که به نام اسلام و برای پيروزی آن شمشير برکشيده است. اين موضوع ما را به انديشه فرو می برد که آيا شاهان ديگری که برای اسلام تيغ می کشيدند، منظور ديگری هم از اين فتوحات نداشتند؟
بابر در شرح مختصری که در مورد يکی ديگر از شهرستان های کابلستان داده است، می گويد که: « "چغان سرای" در حقيقت دهانه ی کافرستان است و هر چند که مردم آن مسلمان هستند، به سبب نزديکی با کافران رسم و رواج شان چون رسم و رواج مردم كافرستان است.» در همين مبحث بابر اشاره می کند به نوعی دوستی و برادری میان مسلمانان "چغان سرای" و کوه نشینان کافرستان که هنگام هجوم بابر بر "چغان سرای"، مردم کافرستان برای کمک به مردم مسلمان "چغان سرای"، با مسلمانان پيواسته اند و در مقابل سپاه بابر جنگيده اند. اين خود به وضاحت نشان می دهد که از هنگام رسيدن اسلام به کشور ما تا زمان بابر يعنی پنج صد سال پيش هم ميهنی و وطنداری بر هم مذهبی و هم دينی برتری داشته است.
نویسنده: بشیر سخاورز
ویراستار: عارف فرهمند

You have no rights to post comments

بیرق ملی افغانستان

afghanistan

image 006 image 006 image 006

ساینس ، طب و معلومات علمی

حقیقت در یوتیوب

youtube

الحاج محمد شاه پيمان

salim abed paiman 200

Bilexperten i Tyresö AB

bilxeperten AB 2019 200A

جنتری ، کلیزه یا تقویم سال ۱۴۰۲

مرکز کتاب نویسی پیمان

په پيښور کښي د ضا خېل په مدرسه

آشپزی افغانی

dast pukht afghani 180

!آدرس و شماره های تماس تمامی سفارتخانه ها مقیم کابل

سفارت افغانستان مقیم سویدن

Anmasad 200

آشپزی افغانی و غذا های لذیز افغانی

تاریخی، سیاسی، فرهنګی ، کلتوری او اجتماعی کتابونه

تلویزیون آشنا

daritvplayer

نماز ستون دین

Namaz Ston Din 1 200

د آشنا تلویزیون وروستی خپرونه

player240

مرحوم داکتر عزیزالله لودین

dr. azizullah lodin 200

ښاغلۍ محمد رسول باوری

bawari 200

استاد شاه محمود محمود

Ustad Shah Mahmood Mahmood 200

د ارګ تاریخچه

باغ بابر

پښتانه اصلاً څوک دي ؟

فال حافظ

hafez copy

سه هزار سال دروغ درتاریخ ایران

Tamuli Dar Bonyan Jalyat 200

Saraji Atal سراجی اتل

سمیع الله تړون

د لسم ټولګيو زده کوونکو د پام وړخبرتيا

د یولسم ټولګيو زده کوونکو دپام وړ خبرتيا

Rates widget

!د دولسم ټولګي زده کوونکو دپام وړ خبرتيا

!بیستمین سالروز پیروزی مجاهدین بر همه مبارک باد

پرویز شگیوال

Currency Converter

شعر پښتو

برنج گل لاله

loga

شرکت حسابداری الیاس

Elias S

ښاغلی سمیع الله تړون

Samiullah Taron 200

ننگرهار مشاعره

ښاغلی سنګر مل عارفزی

ویدیو کلپ کارتون برای اطفال خورد سال

Statistics

سیستم عامل
FreeBSD
پی اچ پی
8.1.17
MySQLi
10.6.12-MariaDB-log
زمان
03:02
ذخیره ساز
فعال شده
Gzip
غیر فعال
کاربران
1
مطالب
2080
نمایش تعداد مطالب
7120961

اخبار جدید

تاریخچه مختصر بچه سقاو

د افغان - انګرېز درې جګړې د انځور په ژبه

پښتانه پر څوسترو ښاخونو ویشل شوي دي ؟

Copyright © 2017. All Rights Reserved www.haqiqat.se حقیقت

Innehållsansvarig: Mohammad Shah Paiman, 076- 428 98 78 - e-post: abed_salim@hotmail.com www.haqiqat.se All Rights Reserved.